Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2765 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to freight out and home
U
دوسره کرایه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hire purchase
U
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
mutual
U
دوسره
bicephalous
U
دوسره
mutually
U
دوسره
mutuality
U
دوسره بودن
mutual love
U
دو سقی دوسره
round voyage
U
سفر دوسره
return ticket
U
بلیط دوسره
8 oclock sharp . On the stroke of 8.
U
بلیط دوسره
return tickets
U
بلیط دوسره
mutualize
U
دوسره ساختن
to charter
U
کرایه کردن
affreight
U
کرایه کردن
hiring
U
کرایه کردن
hire
U
کرایه کردن
freight
U
کرایه کردن
rent
U
کرایه کردن
hires
U
کرایه کردن
hires
U
اجرت کرایه کردن
hiring
U
اجرت کرایه کردن
hire
U
اجرت کرایه کردن
hiring
U
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hire
U
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hires
U
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
time charter
U
کرایه کردن موقت کشتی
rent
U
کرایه اجاره کردن یا دادن
lease
U
کرایه کردن اجاره کردن
leases
U
کرایه کردن اجاره کردن
carriages
U
بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
carriage
U
بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
back haul
U
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
backfreight
U
پس کرایه
freight forward
U
پس کرایه
faring
U
کرایه
passage money
U
کرایه
back freigt
U
پس کرایه
cost of transport
U
کرایه
lease
U
کرایه
leases
U
کرایه
hire
U
کرایه
fares
U
کرایه
freight collect
U
پس کرایه
rent
U
کرایه
freight
U
کرایه
carriage forward
U
پس کرایه
balance of freight
U
پس کرایه
transport charges
U
کرایه
hiring
U
کرایه
fare
U
کرایه
carrige forward
U
پس کرایه
meed
U
کرایه
fraught
U
کرایه
back rent
U
پس کرایه
hires
U
کرایه
fared
U
کرایه
hack
U
درشکه کرایه
fares
U
کرایه مسافر
hires
U
کرایه دادن
fared
U
کرایه مسافر
hiring
U
کرایه دادن
fare
U
کرایه مسافر
hire
U
کرایه دادن
passage money
U
کرایه مسافر
hacked
U
درشکه کرایه
back freigt
U
پرداخت کرایه
tenants
U
کرایه نشین
carfare
U
کرایه ماشین
renter
U
کرایه نشین
faring
U
کرایه مسافر
freight
U
کرایه کشتی
let out on hire
U
کرایه دادن
carfare
U
کرایه اتوبوس
tenant
U
کرایه نشین
demurrage
U
کرایه معطلی
passages
U
دریا کرایه
hach
U
کرایه دادن
carrige
U
کرایه حمل
passage
U
دریا کرایه
hacks
U
درشکه کرایه
to rent out something
U
کرایه دادن چیزی
charter
U
دربست کرایه دادن
How much is the fare to ... ?
کرایه تا ... چقدر است؟
chartered
U
دربست کرایه دادن
to hire out something
U
کرایه دادن چیزی
fared
U
کرایه حمل و نقل
portage
U
کرایه فرفیت کشتی
back rent
U
کرایه عقب افتاده
charters
U
دربست کرایه دادن
twon car
U
اتومبیل کرایه مسافری
fare
U
کرایه حمل و نقل
chartering
U
دربست کرایه دادن
to let something
[British E]
[Real Estate]
U
کرایه دادن چیزی
to let something on a lease
U
کرایه دادن چیزی
carriage forward
U
کرایه در مقصدپرداخت میشود
tenant
U
کرایه نشین متصرف
faring
U
کرایه حمل و نقل
cartage
U
کرایه گاری مکاری
railway freight
U
کرایه راه اهن
tenants
U
کرایه نشین متصرف
fares
U
کرایه حمل و نقل
What is the charge per day?
U
کرایه روزانه چقدر است؟
hackney
U
درشکه کرایه اسب کرایبه
freighter
U
کرایه کننده کشتی باری
circulating library
U
کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
fiacre
U
کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
What's the charge per hour?
U
کرایه هر ساعت چقدر است؟
Rented (rental) car.
U
اتومبیل اجاره ای (کرایه شده )
taximeter
U
نشان دهنده کرایه تاکسی
carrige forward
U
کرایه به عهده گیرنده کالا
freighters
U
کرایه کننده کشتی باری
advance freight
U
پیش پرداخت کرایه حمل
carriage payed
U
کرایه حمل پرداخت شده
What's the fare to Manchester?
U
کرایه تا شهر منچستر چقدر است؟
What's the fare to the airport?
U
نرخ کرایه تا فرودگاه چقدر است؟
voyage charter
U
کرایه کشتی جهت سفری خاص
out leased
U
انبارهای کرایه شده از خارج از پادگان
subsidized accommodation
U
منزل با کمک هزینه
[کرایه و غیره]
cost and frieght
U
قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
lodging house
U
محل کرایه دادن اطاق مسافرخانه
tie line
U
کانال مخابراتی کرایه داده شده
i am behind in my rent
U
کرایه خانه ام عقب افتاده است
dead carriage
U
کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
What's the fare to this address?
U
نرخ کرایه تا این آدرس چقدر است؟
What's the fare to city centre?
U
نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
freight
U
کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
dead freight
U
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dead carriage
U
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
livery stable
U
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
baltic exchange
U
بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
free haul
U
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
forwarding merchant
U
حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
dead weight
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
hackney coach
U
کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
withstand
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
point
U
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
preached
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
crosser
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilised
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
woo
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
infringing
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
wooed
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
to wipe out
U
پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
withstood
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
infringed
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
to use effort
U
کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
crosses
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
strong
1
To be capable of quoting
1
set the record straight
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1
meaning of taking law
1
Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com